قتل فجیع پسر ۱۱ ساله بعد از ربایش و تجاوز/ متهم: قرصهایم را مصرف نکرده بودم
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۹۲۹۸۵
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، زن جوان در حالی که بشدت گریه میکرد گفت: پسرم در کوچه و مقابل در خانهمان در محله چهارباغ مشغول بازی با دوستانش بود اما یکباره ناپدید شد.همه جا را دنبال او گشتهایم ولی خبری از پسرم نیست.دوستانش میگویند مرد جوانی به بهانه خرید خوراکی باربد را با خودش برده است.
مرگ ۲ سارق هنگام فرار از دست ماموران پلیسبا این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن پسر نوجوان و همچنین شناسایی مردی که دوستانش مدعی بودند باربد همراه وی رفته است آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما اطلاعاتی که دوستان باربد به پلیس داده بودند نتوانست مأموران را به نتیجه مطلوب برساند.
نزدیک به یک ماه از ماجرای ناپدید شدن پسر نوجوان گذشته بود که مردی با پلیس تماس گرفت و راز جنایت را فاش کرد.
افشای راز جنایت از سوی مرد مغازهداراین مرد گفت: من صاحب یک سوپرمارکت در محله چهارباغ هستم.یکی از دوستانم به نام حمید که بیشتر اوقات به مغازهام میآید یک ساعت قبل پیشم آمد و حرفهای عجیبی زد.حمید که گاهی اوقات رفتارهای عجیبی دارد میگفت مدتی قبل پسر نوجوانی را ربوده و پس از آزار و اذیت او را خفه کرده است.
با اطلاعاتی که این مرد به مأموران داده بود حمید ۲۵ ساله ردیابی و بازداشت شد و به آزار و اذیت باربد و قتل وی اعتراف کرد.
با نشانیهایی که حمید به مأموران داده بود بقایای جسد در بیابانهای حاشیه کرج کشف شد. اما کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند به خاطر فساد و پوسیدگی جسد، علت تامه مرگ روشن نیست.اما به نظر میرسد پسر نوجوان بر اثر خفگی جان سپرده باشد. به این ترتیب برای حمید کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاهدر ابتدای جلسه پدر و مادر باربد درخواست اشد مجازات را مطرح کردند. آنها گفتند به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستند و برای حمید قصاص میخواهند.
سپس حمید روبه روی قضات ایستاد و 2 اتهامش را پذیرفت. وی گفت: آن روز باربد را برای اولین بار دیدم که مقابل خانهشان مشغول بازی بود. من به بهانه خرید خوراکی از او خواستم تا همراهم بیاید. او همراهم آمد و من او را به بیابانهای چهارباغ بردم. من که اسیر وسوسههای شیطانی شده بودم او را آزار دادم.اما او مدام فریاد میکشید و میگفت اگر مادرش متوجه ماجرا شود او را دعوا میکند. او آنقدر فریاد کشید که ترسیدم.به همین خاطر او را خفه کردم و جنازهاش را در بیابان رها کردم و به خانه برگشتم.
وی ادامه داد: مدتی بعد ماجرا را برای یکی از دوستانم تعریف کردم که او به پلیس اطلاع داد و همان روز در خانه پدریام بازداشت شدم. من اشتباهم را قبول دارم. اما باور کنید ناخواسته دست به این جرمها زدم.من سالهاست از بیماری اعصاب و روان رنج میبرم. مدتی بود به خاطر بیپولی داروهایم را مصرف نکرده بودم به همین خاطر کنترلی بر رفتارم نداشتم.
در پایان جلسه، قضات دادگاه وی را به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی کردند تا کارشناسان درباره وضعیت سلامت روان وی اظهار نظر کنند. با این اظهارنظر قضات دادگاه درباره پرونده حکم صادر میکنند.
انتهای پیام/
کد خبر: 1189138 برچسبها اخبار حوادثمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: اخبار حوادث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۹۲۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا هیچ وقت یادمان نمیماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
دانشمندان یک قدم به درک اینکه چرا بعضی چیزها را به خاطر میسپاریم و برخی دیگر را فراموش میکنیم، نزدیکتر شده اند.
به گزارش روزیاتو، محققان دانشگاه رایس ِ آمریکا دست به پژوهشی زدند که نشان داد ما برخی جنبههای یک تجربه همچون شرایط کلی را به جای جزئیات کوچکتر به خاطر میسپاریم.
به همین دلیل است که احتمال فراموش کردن تجربههای جزئیتر و پیش پا افتاده تری مانند قفل کردن یا نکردن در ِ خانه، بیشتر است.
برای درک بهتر نحوهی عملکرد حافظهی انسان، محققان دانشگاه رایس تصاویری را به شرکت کنندگان پژوهش خود نشان دادند.
در این آزمایش حافظه، برخی از تصاویری که برای شرکت کنندگان به نمایش درمی آمدند، تکراری و برخی دیگر جدید بودند.
برخی تصاویر شباهت زیادی به یکدیگر داشتند، اما در برخی دیگر تشخیص تفاوتهای آنها از یکدیگر دشوارتر بود. هدف از نمایش تصاویر مشابه، مختل کردن حافظه با شبیه سازی تجربیات پیش پا افتادهای بود که روزانه داریم، مانند قفل کردن در ِ خانه.
محققان پی بردند که به یاد ماندنیترین تصاویر که احتمال به خاطر سپردن آنها توسط شرکت کنندگان بیشتر بود، تصاویری رنگارنگ با حضور افرادی در عکس بودند. به عبارت دیگر، تصاویری که شلوغ و بی نظم نبودند، فراموش نشدنیتر بودند.
گرچه شرکت کنندگان به یادماندنیترین تصاویر را به درستی به یاد آورده بودند، اما اثر آن بعد از ۲۴ ساعت از میان رفت. این به ویژه درمورد به یاد آوردن تجربیات مثبت صدق میکرد، امری که نشان داد این دست تجربیات در ابتدا به یاد میمانند، اما بیشتر مستعد فراموش شدن هستند.
گرچه معمولاً تصور این است که احساسات میتوانند فرآیند پردازش حافظه را بهبود بخشند، اما انسانها اغلب جنبهی اصلی یک تجربه یا به عبارتی دیگر «مخلص کلام» را به یاد میآورند، نه جزئیات اضافی را. به گفتهی محققان، گذشت زمان اغلب این موضوع را تشدید میکند.
برای مثال، اگر سعی کنیم که به خاطر آوریم در سال گذشته چه کارهایی انجام دادیم، احتمالاً کارهای زیاد و مختلفی را به خاطر میآوریم. با این حال، احتمالاً تنها برخی از این خاطرات را با جزئیات زیاد به خاطر میآوریم. ممکن است به یاد بیاوریم که به سفر رفته بودیم، اما احتمالاً یادمان نمیآید که در هر روز ِ سفر چه فعالیتهایی انجام داده بودیم.
نتایج این پژوهش نشان داد محتوای احساسی، مدت زمان گذشته یک تجربه و ویژگیهای ادراکی حافظه، همگی در به خاطر آوردن یا نیاوردن جزئیات یک اتفاق تأثیرگذارند.
به گفتهی محققان دانشگاه رایس، این پژوهش نشان داد که تجربیاتی که برای یک شخص فراموش نشدنی هستند، مثل جشن تولد، مرگ عزیزان و غیره، به احتمال زیاد برای یک شخص دیگر هم فراموش نشدنی هستند. اینها اغلب تجربیات مثبت یا منفی هستند.
این محقان میگویند ما اغلب تصور میکنیم که خاطرات احساسی بهتر به خاطر سپرده میشوند، اما در حقیقت این ویژگیهای اصلی یک خاطره است که به خاطر سپرده میشود، اما جزئیات آن ممکن است فراموش شوند.
یکی از دلایل اینکه ما نمیتوانیم همهی تجربیات مان را به خاطر آوریم این است که مغز ما ظرفیت محدودی دارد.
به گفتهی محققان، مغز ما احتمالاً نمیتواند هر چه که تجربه میکنیم را به خاطر بسپارد و به همین دلیل مجبور هستیم اندکی از اطلاعاتی که مهم نیستند را به شکل انتخابی فراموش کنیم.